آبلیویون

فراموشی

آبلیویون

فراموشی

شبح

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۶ ق.ظ

همه رفته‌اند. حالا من مانده‌ام و یک دانشکده‌ی بی‌روح با آدم‌هایی که نمی‌شناسم و از کنارشان که رد می‌شوم هیچکدام مرا نمی‌بینند. شبحی که هر هفته در راهروهای فنی دنبال کلاسش می‌گردد. پیدایش که می‌کند از دیوار رد می‌شود و بی‌سروصدا روی آخرین صندلی ردیف آخر می‌نشیند و تا آخر کلاس پای راستش را می‌اندازد روی پای چپ و دستش را تکیه می‌کند زیر چانه‌اش.

  • سعید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی