آبلیویون

فراموشی

آبلیویون

فراموشی

به خاطر فرهاد!

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ

یک سال پیش در جواب به اینکه دوست داری بتونی به گذشته برگردی یا به آینده بری، بدون شک می‌گفتم آینده. چون شرایطم جوری بود که هر آینده‌ای رو بهتر از حال می‌دیدم. چون می‌خواستم خلاص شم از خیلی چیزا. حالا اما جواب دادن به این سوال برام به این سادگی نیست. حالا دیگه به چیزی که یک سال پیش از آینده می‌خواستم رسیدم. از طرفی با روالی که زندگی‌م توی این چند وقته داشته بعید می‌دونم در آینده‌ی نزدیک هم بتونم کون خری رو پاره کنم مثلا! گذشته هم که کلا هیچی. راستش اگه می‌تونستم ترجیح میدادم تو همین حال بمونم. یعنی کاش یه جوری می‌شد که زمان برای همه‌ی دنیا وایسه و فقط من بتونم از همه چیز استفاده کنم. یه جورایی شبیه همون ساعت برنارد فقط با این تفاوت که اینترنت قطع نشه! می‌خوام تو این مدت تمام کتابایی که دلم می‌خواد رو بخونم، اندروید بخونم، ویولن یاد بگیرم... خلاصه هر کاری که باید تا حالا می‌کردم و نکردم و جبران کنم. فک کن بتونی یه ابرو وسط خط زندگی‌ باز کنی و کلی چیز اضافه کنی بهش!

***
کلا یه چند وقتیه که انگار همه دارن باهم رقابت می‌کنند. تو همه چی. انگار که همه‌ی چیزای دنیا داره تموم می‌شه، انگار که داره قحطی میاد!

 

پ.ن: عنوان پست را جدی نگیرید!

  • سعید

نظرات  (۳)

  • فرانتس لافکا
  • ولی ما کماکان امیدواریم که بتونیم کون خر ..پاره کنیم!
    پاسخ:
    خوبه :)
    یکی ساعت برنارد و یکی هم اون کت جادویی..
    پاسخ:
    کت جادویی اگه داشتم که دیگه ساعت برنارد نمی‌خواستم. یعنی دیگه هیچی نمی‌خواستم! :دی
  • فرهاد موعود
  • من ولی اگه ساعته برناردو داشتم ایده های بهتری به ذهنم میرسید :)))))) تو یه نیمکت میخای
    متنو با :دی شروع کردم با :| تموم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی